داغت جگر سوزد قلب پدر سوزد بابا علی اکبر
جانم به قربانت سوزم ز هجرانت چون عود بر مجمر
**************
ای حاصل عمرم رفتی چو گل بر باد در خاک و خون خفتی ای شاخه ی شمشاد
داغ جگر سوزت کی می رود از یاد دست چه بی رحمی ضربت زدت بر سر
**************
رعنا جوان من شیرین زبان من فرزند دلبندم روح و روان من
آتش زده بابا داغت به جان من حیف از گل رویت کز خون سر شد تر
**************
در لحظه ی رفتن کام تو عطشان بود بر سر ترا سودای وصل جانان بود
پیکار و ایثارت در حفظ قرآن بود رفتی روی خونین در محضر داور
**************
تیغ جفا کرده شق القمر رویت دست قضا کرده آغشته خون مویت
تیر ستم خورده بر قلب و پهلویت خون سرت جاریست بر چهره ی انور
**************
گیرم سرت از خاک ای مونس جانم شویم ز خون رویت با اشک چشمانم
لعل لبت بوسم لعل بدخشانم این نعش خونین را گیرم چو جان در بر
**************
در یاری اسلام جان را فدا کردی گلشن ز خون سر کرببلا کردی
اهل حرم را در غم مبتلا کردی بعد از تو سیرم من از زندگی دیگر
**************
آن دم که شد قلبت از تشنگی بی تاب برگشتی از میدان، ای نور چشم باب
لب تشنه از بابا خواهش نمودی آب لعل لب خشکت زد بر دلم آذر
**************
رودم علی رحمی بر حال بابا کن چشمان پر خون را بر روی من وا کن
حرفی بزن بابا قلبم تسلا کن ای خلقا و خلقا زیبا چو پیغمبر
**************
صورت گذارم بر این صورت خونین سازم محاسن با خون سرت رنگین
اما نمی یابد هرگز دلم تسکین بر سینه ام بگذار این غرقه در خون سر
**************
یکدم سر خونین از خاک ره بردار این کاکل مشکین بر سینه ام بگذار
کز غم معلمی گریه کند بسیار هم بر حسین گرید هم بر علی اکبر
شاعر: حاج حبیب الله معلمی
فرهنگی-مذهبی...
ما را در سایت فرهنگی-مذهبی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : abuammara بازدید : 314 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 5:19